
نقش کارگران مهاجر در بازار کار ایران
این گزارش به بررسی وضعیت نیروی کار در ایران، چالشهای ساختاری اقتصاد و نقش حیاتی کارگران مهاجر، به ویژه اتباع افغانستان، در تکمیل زنجیرههای تولید میپردازد و راهبردهای سیاستی مبتنی بر «قانونمندسازی هوشمند» را پیشنهاد میکند. یافتههای اصلی نشان میدهند که بازار کار جهانی تحت تأثیر پنج محرک اصلی دگرگون خواهد شد:
گزارش با تکیه بر دادههای بانک جهانی، بانک مرکزی، و طرح آمارگیری نیروی کار مرکز آمار ایران، هشدار میدهد که ایران اگرچه هنوز در «پنجره جمعیتی» قرار دارد، اما با بسته شدن تدریجی این پنجره، توقف انباشت سرمایه و افت بهرهوری، در معرض ریسک کمبود نیروی کار و کاهش ظرفیت خلق ثروت قرار گرفته است. در این شرایط، مهاجرپذیری، به خصوص مدیریت و تداوم حضور کارگران افغانستانی، تنها گزینه کوتاهمدت معتبر برای حفظ تولید است. شواهد نشان میدهد که کارگران افغانستانی نقش چشمگیری در تکمیل زنجیره تولید ایفا میکنند و خروج گسترده آنها میتواند شوک منفی شدیدی به رشد و اشتغال (حتی برای نیروی کار بومی ماهر) وارد کند.

وضعیت موجود و آینده نیروی کار کشور
پنجره جمعیتی و کمبود نیروی کار:
سرمایه انسانی موتور اصلی توسعه است، اما شواهد حاکی از کاهش آهنگ ورودی جمعیت جوان (۱۵ تا ۲۹ سال) و افزایش پرسرعت سهم جمعیت در سنین بازنشستگی است .این پویاییها زنگ خطری جدی برای تأمین نیروی کار لازم برای اقتصاد ایران است .پیشبینی میشود کمبود نیروی کار در افق میانمدت تشدید شود .
بحران بهرهوری و انباشت سرمایه:
تولید ناخالص داخلی (GDP) تابع نیروی کار، موجودی سرمایه، و فنآوری است [۱۱]. شاخص بهرهوری نیروی انسانی و سرمایه در بسیاری از سالها رشد منفی داشته و سطح آن کاهشی است. علاوه بر این، نمودارها نشان میدهند که انباشت سرمایه در تقریباً ۱۰ سال گذشته در وضعیت سکون قرار داشته و خالص انباشت سرمایه ناچیز بوده است. ترکیبی از کارآیی پایین نیروی کار و سرمایه و توقف انباشت سرمایه، اقتصاد ایران را گرفتار عدم دسترسی به فنآوریهای نوین و کاهش جمعیت فعال بالقوه کرده است .
راهحل کوتاهمدت:
سیاست افزایش جمعیت یک فرایند پرهزینه و بلندمدت است .بنابراین، راهکار کوتاهمدت برای تأمین منابع انسانی، مهاجرپذیری است.
پیشینه حضور افغانستانیها در ایران
حضور افغانستانیها در ایران محصول موجهای پی در پی بیثباتی سیاسی، جنگ و بحران اقتصادی در افغانستان است که از دهه ۱۹۷۰ آغاز شده است. جدیدترین و گستردهترین موج مهاجرت در پی سقوط کابل در اوت ۲۰۲۱ (مرداد ۱۴۰۰) رخ داد، که یک شوک عرضه نیروی کار گسترده به بازار ایران وارد کرد . این نیرو عمدتاً جذب بخشهای ساختمان، کشاورزی و خدمات ساده شدند که نیازمند نیروی کار کمهزینه هستند .
پیامد این هجوم دوگانه است:
تأمین نیروی کار ارزان برای کارفرمایان و تشدید رقابت شغلی و فشار احتمالی بر دستمزد و اشتغال کارگران بومی
تمرکز جغرافیایی:
استانهای خراسان رضوی، تهران، البرز و قم دارای نسبت بالایی از اتباع افغانستانی ساکن هستند. این انتخاب مقصد عمدتاً تحت تأثیر رونق و قدرت اقتصادی طرف تقاضا در این استانها است.
ارتقای حرفهای کارگران مهاجر در بازار کار ایران
یافتههای گزارش نشان میدهد که کارگران مهاجر در دو سطح ماهر و غیرماهر به کار گرفته میشوند و به مرور زمان توسعه فردی و ارتقای حرفهای پیدا کردهاند.
حرکت به سمت مشاغل فنی: تمرکز اولیه این کارگران در مشاغل ساده بوده، اما به تدریج به نقشهای فنیتر در صنعت، ساختمان و خدمات جابهجا شدهاند (مانند صنعتگران و اپراتورهای ماشین)
این روند نشاندهنده ارتقای مهارت و وابستگی انکارناپذیر اقتصاد ایران به این بخش از نیروی کار است .در واقع، بخش ساختمان وابستگی بیشتری به کارگر ماهر مهاجر پیدا کرده است، تا جایی که جایگزینی نیروی کار بومی به جای کارگر ماهر مهاجر دشوارتر شده است.
میزان وابستگی ساختاری:
سهم کارگران افغانستانی در برخی بخشها در سال ۱۴۰۲ به طور معناداری بالا بوده است. این ارقام (بدون احتساب مهاجران غیرمجاز) عبارتند از:
کشاورزی: ۸ درصد .
پوشاک و چرم: ۳۰ درصد .
ساختمان: ۲۳ درصد.
با در نظر گرفتن کارگران غیرمجاز، این مقادیر تا دو برابر نیز قابل تخمین هستند. این ارقام شدت وابستگی این صنایع به حضور کارگران مهاجر را آشکار میسازد. کارگران مهاجر به صورت یکنواخت توزیع نشدهاند، بلکه در حلقههای مشخصی از تولید تمرکز دارند، بنابراین خروج آنها سبب اختلال در کل زنجیره تولید میشود .